نگارا، بي تو برگ جان که دارد؟

شاعر : فخرالدين عراقي

سر کفر و غم ايمان که دارد؟نگارا، بي تو برگ جان که دارد؟
غمت را هر شبي مهمان که دارد؟اگر عشق تو خون من نريزد
که اين درد مرا درمان که دارد؟دل من با خيالت دوش مي‌گفت:
که من با تو بگويم: کان که دارد؟لب شيرين تو گفتا: ز من پرس
اميد زيستن چندان که دارد؟مرا گفتي که: فردا روز وصل است
سر سوداي بي‌پايان که دارد؟دلم در بند زلف توست ور نه
عراقي را چنين حيران که دارد؟اگر لطف خيال تو نباشد